سن نیاز

فیلم جلسه دوم:

 

صوت جلسه دوم:

 

 

متن جلسه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد پوراحمد خمینی
عنوان: سن نیاز

یک پدر و فرزندی همراه هم به غار رفتند تا آنجا با هم زندگی کنند. و گفتند که از این جامعه برویم. این پدر خیلی دغدغه این را داشت که وقتی فرزندش بزرگ می شود و بیداری جنسی در او اتفاق می افتد و نیاز به ازدواج در او شکل می گیرد، چه بهتر که در غار باشد. تا بتواند جلوی این نیاز را بگیرد. چون شرایط ازدواج فرزندش را فعلا نداشت. روزگار می گذرد و فرزند به سنی می رسد به نام نوجوانی؛ بعد همراه هم به شهر می روند.
فرزند افرادی را در شهر می بیند که در حال رفت و آمد و پرداختن به امور خود هستند. اما پوشش آنها با چادر مشکی است!‌ یک احساس تعلقی نسبت به این موجودات در او اتفاق می افتد خب با این نگاه که او اصلا نمی داند این چنین موجوداتی هم در این دنیا وجود دارند.
فرزند از پدرش سوال می کند که این ها چه و کی هستند؟من این ها را نمی شناسم؟
پدر پاسخ می دهد:‌ این ها فرشتگان الهی هستند!
چون تمایل به جنس مخالف در او بصورت خدادادی شکل گرفته بود به پدرش می گوید:‌ من از این فرشته ها می خواهم!‌
نتیجه گیری:‌ (این ها را گفتیم تا تأکید به این کنیم):
فرزندان ما مثل خود ما که بعد از مدتی به یک پختگی نسبی می رسیم شاید پختگی ما را نداشته باشند.
خداوند این فیزیولوژیک بدن را به لحاظ روحی،‌ روانی و جسمی به گونه ای طراحی کرده که وقتی انسان به سن خاصی می رسد،‌ یعنی بعد از دوره بلوغ (۱۸-۱۷ سال)‌ احساس نیاز به ازدواج پیدا می کند.
البته امروزه در جامعه ما بنا به دلایلی سن ازدواج بالا رفته است.
فرزندان ما در سنی که بیداری جنسی در آنها رخ می دهد احساس نیاز به ازدواج پیدا می کنند و اتفاقا احساس نیاز در ازدواج وجوب ازدواج را همراه دارد. یعنی به این فرزند واجب می شود و بر پدر و مادر هم واجب می شود که کمک و حمایت از فرزند داشته باشند.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
نظر شما چیه؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.