خانواده همسر

زن داداشی دارم که حسابی از من که خواهرشوهرش هستم و مادر شوهر و.. برای خودش ذهنیت منفی درست کرده اینقدر که دیگه هیچ کار خوبی از طرف ما را نمیبینه و همه چیز را منفی برداشت میکنه و معتقده که خودش بخاطر ما خیلی تغییر کرده و ما هیچی کاری براش…

من مشکلم سر جلو نشستن مادر شوهر بدون این که اصلا چیزی بگن خودشون میرن جلو میشینن نه تارفی نه چیزی منم رو این گزینه خیلی حساسم یعنی خودشون متوجه نیست زن شوهر باید کنار هم بشینن چطوری باید این موضوع درست کنم آخه این جلو نشستن چیه که نشونه…

میخوام برم پیش مادرشوهرم زندگی کنم..قراره ساختمونون توی حیات اونا باشه الان که عقدیم مادرشوهرم راضی نشد دس به کار خونه بزنیم همش نفرینمون میکنه شوهرمم خیلی طرف مادرشه من هرکاریش میکنم بریم زمین جدا بخریم(توی روستا زندگی میکنیم) راضی نمیشه…

خانواده بنده هر موقع ای که می رم بهشون سر بزنم از همسر من و خانواده اش بد گویی میکنن .مخصوصا مادرم . و مشکل دومم هم اینه که همسر بنده دوست داره من هر شب به خانه مادرشان برویم .و من واقعا ازیت میشم چون مادر همسرم گله و شکایت میکنه و من هم…

دختری هستم که ۲سال از عقدم میگذرد، از همان ابتدا، خانواده همسرم به شدت با من مخالفت کردند، (من اوایل اصلا نمیدانستم)، از نیامدن به مراسمات و آزار و اذیت و کم محلی تا توهین و حتی فحاشی در خیابان، ابتدا همسرم جانبداری از من را شروع کرد، و…

ما جداگانه اما طبقه بالای خانواده همسرم زندگی میکنیم، برای کنترل رفت و آمد و اینکه هر شب منزل آنها نباشیم،یا به عنوان مثال هر وقت خواهر شوهرم طبقه پایین بودند حتما قرار نیست آنجا باشیم،چطور با همسرم مطرح کنم که ناراحت نشود و چطور خودم کنترل…

همسرم مرد بسیار مهربان ، دست و دلباز و با احساسی هستن. اما متاسفانه خیلی پیرو حرف خونوادشون هستن .. سه تا خواهر دارن که معمولا نظر خواهر کوچیکی خیلی براشون مهمه و گاهی اوقات حتی توی شوخیهاشون متوجه میشم ک نظر ایشون مهمتره تا من. از خیلی وقت…

استاد مادرش از روز اول در مسایل بقول شما زیستی دخالت کرد تا امروز..(.البته من نزدیک ۲ سال واژینیسم بودم و بدروغ بهش گفته بودم خوب شدم،بماند که چقدر بمن استرس و فشار روانی وارد میکرد...منم به دروغ بهش گفته بودم خوب شدم،اما باز دست بردار…

من و همسرم توی زیر زمینِ مادرشوهرم اینا میشینیم .الان وضعیت مالیِ خوبی نداریم ,مادرشوهرم همش اعصابم رو خورد میکنه, انقد که زبونش تیزه, هر بار میرم خونشون, سر یه چیزی ناراحتم میکنه ,مثلا میگه کم بشین توی اون زیرزمین ,یا میگه چرا از زیرزمین…

فامیل همسرم به بهانه های مختلف در هیچ کدوم از مراسم ما شرکت نکردن و من تابه حال اقوام ایشون رو ندیدم خودشون میگن به خاطر ارث و میراث با اقوام رفت و آمد ندارن همسرم میگه بعد از این هم نمیخواد با فامیل خودش رفت و آمد کنه من درخواست کردم…