ساده زیستی
ساده زیستی
همسر شهید هویدی:
ملاک اولم برای ازدواج، اعتقادات بالا و مذهبی بودن طرف مقابلم بود و اینکه خانواده دوست باشد. در گفتگوی آن شب متوجه شدم همان شخصی هست که مد نظرم بوده.
در کمال صداقت به من میگفت: من هیچ چیزی جز این لباسی که پوشیدم ندارم.
آنجا بود که راستگویی و سادگی اش را به من نشان داد. مثل تمام دخترها، ملاک و معیار های دیگری هم در ذهن داشتم که بعد از دیدن بزرگی و صداقتش نسبت به ذهنیت خودم، صرف نظر کردم.
بخاطر شغلش مخالفت هایی در ابتدا وجود داشت. یکی از اقوام که خودش نظامی بود میگفت این شغل بخاطر ماموریت ها و شرایطی که دارد، سخت است و… ؛ امیر علی شب خواستگاری خودش هم اشاره ای به شرایط شغلی اش کرده بود؛ اینکه ممکن است گاهی بخاطر ماموریت هایی که می رود من مجبور شوم تنها زندگی کنم و مسئولیت زندگی را در آن روزهای تنهایی، خودم به عهده بگیرم؛ اما من بعد از صحبت کردنمان، شرایط را پذیرفتم و راضی بودم.
آن شب خیلی از اعتقاداتش گفت. از عشقش به امام حسین علیه السلام میگفت؛ و اینکه دوست داشت همسرش هم در این راهی که خودش علاقه دارد، همراهی اش کند. در طول مدت زندگیمان هم خیلی در این زمینه –اعتقادی- به من کمک کرد. ۶م محرم بود که از من خواستگاری کرد؛ و ۶م محرم هم بود که این مسیر را برای خودش انتخاب کرد و رفت.
هر دو نفرمان علاقه مند به ساده زیستی بودیم؛ و برای همین هم مراسم عقدمان را خیلی ساده در محضر گرفتیم و بعد از آن که برگشتیم، اقوام برای تبریک به منزلمان آمدند.